طلافروشی | بدترین تجربه طلافروشان | بازار جواهرات
بدترین تجربه طلافروشان از مشتری های عروسی را ببینید!
وبسایت اینستورمگ از فروشندگان طلا و جواهر پرسیده که بدترین تجربه شان در رابطه با مشتریان عروسی چه بوده است. در ادامه پاسخ های آنها را خواهید خواند.
به گزارش طلانیوز: اسکات ال.، اسکاتس دیل، آریزونا: یک ست زیبا اما با مرکز 3 قیراطی برای یک زوج که نامزد هم بودند ساختیم. سه ماه بعد، خانم در حالی که گریه می کرد وارد شد.
نامزدش ماشین و تمام پولش را دزدیده و از ایالت فرار کرده بود. تنها دارایی او ست عروسی با سنگ مرکزی 3 قیراطی بود و برای پرداخت قبوضش باید آن را می فروخت. اطلاع دادن به او که «الماس» وسط حلقه اش بی ارزش است، فراتر از بدترین تجربه با یک مشتری عروس بود.
کلیتون دبلیو.، براتلبورو، ورمونت: اسنوبرد سوار معروف المپیک و نامزد اسکی باز المپیکی اش دو روز قبل از عروسی وارد فروشگاه شدند. آنها پس از چند ساعت، انگشترهای طراحی شده را انتخاب کردند، اما البته کاملاً اندازه نبودند.
بنابراین فقط جمعه را وقت داشتیم تا آنها را اصلاح کنیم. ما در نهایت آنها را اندازه و به نظر بی نقص صبح شنبه آماده کردیم. پس از چندین ساعت رانندگی، به عروسی اختصاصی آنها رسیدیم و درست قبل از مراسم آنها را تحویل دادیم. بدون تشکر از دیر رسیدن حلقه ها شکایت کردند، و اینکه آیا نباید تخفیف بگیرند و چگونه روز آنها را پر استرس کرده ایم.
جیمز دی، کینگستون، نیو همپشایر: پس از گذراندن چهار ماه کار با عروس خانم و مادرش کارن، چک او برگشت خورد. او ادعا کرد که یکی از سنگ ها، به اندازه 3 میکرون خارج از خط سنگ های دیگر است.
ضخامت موی انسان به طور متوسط 50 میکرون است. قاضی دو برابر مبلغ چک و هزینه ها را به من داد و اظهار داشت که ای کاش می توانست بیشتر او را جریمه کند. جمع آوری وجوه سه سال طول کشید.
گرچن اس.، شرمن اوکس، کالیفرنیا: گران ترین الماس ما را انتخاب کرد و گفت: «همینه! تصمیمم را گرفتم!» سپس شش صفحه دستورالعمل در مورد انگشتر و انبوه حلقههای ابدیت همراه او برای ما گذاشت. یک هفته بعد پیامک داد که نظرش تغییر کرده و سنگی را از جای دیگری خریده است. «متاسفم! [همراه با شکلک]». سخت است که دردش را احساس نکنید.
ایلین ای.، دیکیتور، جورجیا: کودکی که به همراه پدر و مادرش به فروشگاه آمده بود، شلوارش را در اتاق الماس کثیف کرد. تجربه خوبی نیست… بله البته من الماس را فروختم.
دیوید بی.، کلگری، آلبرتا: یک مشتری خانم سخت گیر داشتم و احساس می کنم کسی بودم که کار را خراب کرد. البته خود آن خانم این را به من گفت. او دو بار قبل هم به طلافروشی آمده بود و با دیگر همکاران به معنای واقعی کلمه ساعت ها دنبال قطعه مورد نظرش گشته بود.
سپس یک بار دیگر آمد و به طرز دیوانه واری روز شلوغی بود چراکه یکی از همکاران تلفن کرد که مریض است و نیامد و یک کارمند دیگر نیز مشکلی داشت و مرخصی گرفت. بنابراین من دو نفر کمبود در کارکنانم داشتم و آن خانم در این وضعیت رسید.
در حالی که او به همراه من همه چیز را برای بار سوم نگاه می کرد، من بی تابی میکردم و او را هم به عجله کردن توصیه میکردم. همچنین آن روز، روز خوبم نبود و تلفنم هر چند دقیقه زنگ میخورد و کسی نبود که جواب دهد.
آن خانم البته به همراه نامزدش حلقه را خرید اما در برگه انتقادات گفته بود که من بی ادب بوده ام و تجربه خرید بدی برایش ساخته بودم. او درست می گفت و در حالی که او سخت گیر بود، این موضوع به من یادآوری کرد که چگونه عملکردم را بهبود ببخشم و اجازه تکرار چنین وضعیتی را ندهم.
دوروتی وی، تالاهاسی، فلوریدا: زن و شوهری که مادر مرد را برای «کمک» آورده بودند. هر چیزی که دختر دوست داشت، مادر از آن متنفر بود. آنها بالاخره حلقه مورد علاقه مادر را انتخاب کردند و دختر به سختی جعبه را در دست گرفته بود و من در پس زمینه زمزمه می کردم: «چرا احمق ها عاشق می شوند؟»
– جولی جی.، مانکاتو، مینسوتا: یک مشتری الماسش را شکسته بود. آنها شکایت کردند که وقتی پنج ماه قبل آن را خریده بودند، اینطور بوده. خانم گفت که میدانست که آن را نشکسته ، و آقا پاسخ داد: «تو آن را نشکستی.» سپس هق هق کنان در مورد اینکه چقدر این حلقه خاص بوده و چقدر او مراقب بود داستانش را شروع کرد. من توضیح دادم که الماس ها می توانند بشکنند و چند مرجع از سایت های معتبر ارائه کردم تا خودشان بررسی کنند.
من هم به آنها گفتم که قبل از فروش الماس به آنها، چندین بار بررسی انجام می شود. فروشنده قبل از فروش به خرده فروشان بررسی می کند، من هنگام خرید بررسی می کنم، زرگر قبل از تنظیم بررسی می کند و برای ارزیابی بررسی می شود و عکس گرفته شده است.
آنها همچنان سعی می کردند ما را به خاطر فروش یک الماس «معیوب» به آنها سرزنش کنند. او گفت که مطلع نبوده و نمیدانسته چه چیزی میخرد. او همچنین گفت که یک جواهرفروشی دیگر گفت که نباید این اتفاق بیفتد و در زیر شاخک چیزی پنهان کرده بودیم که ما را بدنام می کرد (این کاری است که افراد در این صنعت باید از انجام آن دست بردارند، این موضوع همه ما را غیر قابل اعتماد به نظر میرساند). همه مشتریان ما «تحصیل کرده» هستند و هنگام انتخاب سنگ با لوپ به الماس خود نگاه می کنند.
من در نهایت یک ایمیل با خلاصه ای از وضعیت برای آنها ارسال کردم که شامل ااین موارد بود: روند خرید او، اثبات اینکه الماس می تواند بشکند، پنج راه حل برای مشکل شکسته شدن و چند عکس که هنگام نامزدی برای ما ارسال کرد و یک عکس زوم شده که به وضوح نشان می داد 5 ماه قبل الماس سالم بوده است.
ارسال دیدگاه