روایتی از آشفتگی سیاستهای ترامپ در قبال ایران چرخش میان تهدید و تمنا

علی آبشناس
سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال ایران، تلفیقی از تهدید و تمنّا بود؛ رویکردی که بیش از آنکه مبتنی بر استراتژی باشد، بازتابی از تناقضهای درون کاخسفید بود.
آنچه سیاستگذار را در دیپلماسی قابل پیشبینی و در عینحال مؤثر میسازد، ثبات در موضع و انسجام در تصمیمگیری است اما دولت دونالد ترامپ در مواجهه با ایران، به الگویی از سردرگمی بدل شد؛ الگویی که در آن، خروج از برجام، ادعای مذاکره بدون پیششرط، تهدید نظامی، دعوت به صلح، تشدید تحریمها و حتی ارسال پیامهای تبلیغاتی در کنار هم قرار گرفتند.
ترامپ در کارزار انتخاباتی دوره اول ریاستجمهوری خود، وعده خروج از توافق هستهای را داد، آن را عملی کرد، و در همان حال خواهان «توافقی بهتر» شد؛ او ایران را تهدید به جنگ میکرد و همزمان، از تمایل به مذاکره مستقیم سخن میگفت.
ترامپ گفته بود: «من آمادهام بدون پیششرط مذاکره کنم.» از این دست جملات، بارها از سوی وزیر خارجه وقت، مایک پمپئو نیز تکرار شد اما در فاصلهای کوتاه، دولت دوازدهم را هم به حمله نظامی تهدید کرد. در ماجرای ساقط شدن پهپاد آمریکایی توسط ایران، ترامپ ابتدا از اقدام نظامی سخن گفت و سپس در آخرین لحظه عقبنشینی کرد. تناقضی که رسانهها آن را نشانهای از ناهماهنگی میان حلقه تصمیمسازان امنیتی دولت آمریکا تعبیر کردند.
دولت ترامپ حتی پس از به شهادت رساندن سردار سلیمانی، پیامی از طریق دولت سوئیس به ایران ارسال کرد تا تنش کنترل شود، یعنی هم ترور میکرد و هم پیام صلح میفرستاد. همین رفتارهای دوگانه، نشان از راهبردی داشت که بیش از هر چیز، بهجای عقلانیت، تابع موجسازیهای رسانهای بود.
خروج از برجام و رؤیای توافق بهتر
بازی با کارتهای سوخته
یکی از اقدامات پُرسروصدای ترامپ، خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ بود. او این توافق را «بدترین توافق تاریخ» خواند و وعده داد با «فشار حداکثری»، ایران را به پای میز مذاکره بازمیگرداند تا «توافقی بهتر» حاصل شود.
فشار حداکثری و ادعای حمایت از مردم دوگانگی آشکار
ترامپ سیاست «فشار حداکثری» را پرچم سیاست خارجی خود در برابر ایران قرار داد. تحریمهای نفتی، مالی، بانکی و حتی تحریمهای دارویی و غذایی، شدیدترین فشارهای اقتصادی تاریخ جمهوری اسلامی را رقم زد اما به اعتراف محافل آمریکایی نتوانست به هدف برسد و ناکام ماند.
اما در همین فضا، او بارها مدعی شد که این فشارها «برای حمایت از مردم ایران» است؛ موضعی که بیش از هر چیز، پوچ به نظر میرسید. چگونه میتوان هم دارو را تحریم کرد و هم ادعای حمایت از مردم داشت؟ هم صادرات نفت ایران را با تحریم کاهش داد و هم گفت مردم را هدف قرار ندادهایم؟
تناقض در بیان و عمل ترامپ
در بندهای متعددی از اظهارات دولت ترامپ، ادعاهایی نظیر «ما خواهان تغییر رژیم نیستیم»، «هدف ما مذاکره است» یا «به دنبال جنگ نیستیم» دیده میشود. در حالی که اقدامات عملی دقیقاً در مسیر عکس این جملات بود.
ترامپ با ایجاد مانع برای واردات اقلام پزشکی در اوج همهگیری کرونا، عملاً نشان داد که «ادعای حقوق بشر» در سیاست آمریکا، فقط یک ابزار تبلیغاتی است. در حوزه نظامی، پس از حمله به پایگاه عینالاسد توسط ایران در پاسخ به ترور سردار سلیمانی، آمریکا هیچ واکنش نظامی نشان نداد؛ در حالی که پیشتر، از «پاسخ کوبنده» سخن گفته بود.
این عقبنشینیها، از یکسو پیام ضعف میفرستاد و از سوی دیگر، نشان میداد که تیم ترامپ در مرز بین تبلیغات انتخاباتی و واقعیت ژئوپلیتیک منطقه، سردرگم است. نه توان درگیری تمامعیار وجود داشت و نه سیاستهای منطقهای بهدرستی فهم شده بود.
ناکامی در ساختن روایت، سردرگمی
در عمل
دولت ترامپ در مواجهه با ایران، نهتنها استراتژی منسجمی نداشت، بلکه در لایههای مختلف سیاستگذاری- از گفتار تا عمل، از دیپلماسی تا تحریم، از تهدید تا عقبنشینی- گرفتار تناقض بود. این تناقضها تنها به ضعف تصمیمگیری خلاصه نمیشد، بلکه ریشه در ناآگاهی از پیچیدگیهای ایران، منطقه و نظام بینالملل داشت.
لازم به ذکر است؛ آنچه از این دوران باقیماند، مجموعهای از سیاستهای ناتمام، وعدههای عملینشده و فرصتهای از دسترفته بود؛ وضعیتی که دولتهای بعدی آمریکا، از جمله بایدن، تلاش کردند با بازگشت به گفتوگو و احیای تدریجی اعتماد، تا حدی از آن فاصله بگیرند.
با آغاز دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سیاست فشار حداکثری علیه ایران مجدداً شدت گرفت. در حالی که مذاکرات غیرمستقیم با میانجیگری عمان در جریان بود و امیدهایی برای توافق ایجاد شده بود، واشنگتن با چراغ سبز به حملات اسرائیل، مسیر گفتوگو را به سوی تقابل نظامی کشاند.
در حالی که اعلام میشد که ایران و آمریکا مذاکرات را به سمت توافق به خوبی پیش میبرند، اما اسرائیل با هماهنگی و پشتیبانی اطلاعاتی آمریکا، موجی از حملات هوائی را علیه فرماندهان ارشد نظامی و حتی ساختمانهای مسکونی، هلالاحمر و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد.
حملاتی که البته با پاسخ قاطع و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «سخت و پشیمانکننده»، روبهرو گردید. ایمان، پایمردی، روحیه جهادی و مقاومت و ایستادگی در برابر متجاوز به مرزوبوم ایران اسلامی، مردم را بیش از پیش متحد و یکپارچه کرد. ایمانی که به اذعان کارشناسان خارجی و داخلی، از تمدن چندهزارساله و فهم عمیق وطنپرستی و دینداری ایرانیان نشأت میگیرد.
در ادامه، آمریکا با هدف تنفس مصنوعی به رژیم صهیونیستی در زمانی که مراکز مهم و حساس اسرائیل مورد اصابتهای پیدرپی موشکهای ایرانی قرار میگرفت و هیمنه پوشالی این رژیم کودککش نامشروع و ارباب و حامیان غربیاش را در هم میشکست، با بمبافکنهای بی-۲، تأسیسات هستهای کشور را به بهانه جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم مورد حمله قرار داد.
ایران نیز با حملاتی حسابشده به پایگاه آمریکایی العُدید در قطر پاسخی قاطع داد که بعد از یکماه میزان تأثیر و دقت شگفتآور این حملات و خسارت واقعی آن رسانهای شد. حمله به ایران در میانه مذکرات، نشانهای از فریبکاری و فقدان صداقت آمریکا بود.
ترامپ در دور دوم خود برخلاف ادعاهای قبلی، به سیاست جنگافروزی در منطقه غرب آسیا و بازیکردن در نقش پلیس خوب و صلحطلب بازگشت. حمایت آشکار او از جنگ ۱۲روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران و کشتهشدن شمار زیادی از غیرنظامیان، نهتنها فضای مذاکره را از بین برد، بلکه افکار عمومی داخل آمریکا و نهادهای مطالعاتی را نیز به انتقاد از رویکرد کاخسفید واداشت.
جنگی که به باور تحلیلگران، آتش تنش منطقهای را شعلهورتر کرد. اندیشکدههایی مانند Atlantic Council هشدار دادند که این درگیری میتواند سرآغاز دور تازهای از بیثباتی در منطقه غرب آسیا باشد. در داخل آمریکا نیز بسیاری از حامیان ضدجنگ ترامپ، از رویکرد نظامی وی انتقاد کردند و آن را تناقضی آشکار با شعار «پایان جنگهای ابدی» دانستند.
پس از حملات، راهپیماییهای گستردهای در شهرهای ایران برگزار شد. پلاکاردها و دستنوشتههایی چون «آمریکا = تروریسم دولتی»، «مذاکره با قاتلان بیفایده است» و «فردو و نطنز قلب غیرت ماست» فضای اجتماعی را تحت تأثیر قرار داد. در فضای مجازی نیز هشتگهایی مانند #NoToTrump و #فردو_زنده_است در ترندهای فارسی و بینالمللی داغ شد.
حمایت قاطع و یکپارچه ایرانیان از تأکید رهبری بر ایستادگی و پیشرفت
فصلالخطاب را پیر و فرزانه مردم ایران و همه آزادگان جهان، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای بر همگان به صراحت اعلام کردند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر، ضمن ستایش از مقاومت مردم، تأکید کردند که ملّت ایران علاوهبر افتخارات بزرگی که در این ۱۲ روز کسب کرد و امروز همه دنیا به آن اعتراف میکنند، توانست قدرت، استقامت، عزم، و اراده و دستِ پُر خود را به دنیا نشان دهد به طوری که همه قدرت جمهوری اسلامی را از نزدیک احساس کردند.
ایشان علت اصلی مخالفت استکبار جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار با جمهوری اسلامی را دین و دانش و اتحاد ایرانیان زیر سایه قرآن و اسلام دانستند و گفتند: آنچه آنها به عنوان هستهای، غنیسازی و حقوق بشر مطرح میکنند بهانه است و علت اصلی ناراحتی و مخالفت آنها به میدان آمدن سخن نو و تواناییهای جمهوری اسلامی در عرصههای گوناگون علمی و دانشهای انسانی، فنی و دینی است.
وزارت خارجه ایران با صدور بیانیهای، همزمانی حملات با مذاکرات در عمان را نشانهای روشن از بیصداقتی و سوءنیت دولت آمریکا دانست و مذاکره را به شرط جبران کامل خسارات و ارائه تضمین معتبر منوط کرد.
در پایان باید گفت؛ پیام جمهوری اسلامی ایران واضح است: توافق با کشوری که در میانه گفتوگو بمب میفرستد، ممکن نیست.
اکنون دیگر روشن است که جمهوری اسلامی در برابر فریبکاری، سیاستهای متناقض و اقدامات خصمانه، راهبرد مقاومت هوشمندانه و پاسخ متقابل را انتخاب کرده است. این تجربه تاریخی، نهتنها برای ایران، بلکه برای جامعه جهانی نیز درسی روشن بود: دیپلماسی بدون صداقت و گفتوگو بدون احترام، نه به صلح میانجامد و نه به توافق پایدار.
ارسال دیدگاه